سنگ صبور
گلشيفته فراهاني بار ديگر جنجال آفريد
فيلم جديد وجنجالي از گلشيفته فراهاني
گلي فراهاني:سخت ترين فيلمي بود كه بازي كردم
گلشيفته فراهاني درنقش زني افغان
از اولين كساني باشيد كه اين فيلم را مي بينيد
همزمان با اكران اين فيلم در سينماها
شما هم تماشاگر اين فيلم باشيد
محصول سال ۲۰۱۲
بازي متفاوت و تحسين برانگيز گلشيفته فراهاني
فيلم جديد و فوق العاده با بازي
زيباي گلشيفته فراهاني در نقش اول
روايت زني افغان كه پرستار شوهر معلولش است
خلاصه داستان :
مرد كه در جدال نامعلومي مجروح شده، درحالت بين مرگ و زندگي است و فقط نفس ميكشد و ملاي روستا به زن گفته كه «بايد كنار بالين شوهرش بنشيند و هر روز از بام تا شام، يكي از اسامي پرودگار را بخواند وتسبيح بخواند، تا شوهرش سلامتش را باز يابد.»
اما زن آرام آرام و ناخواسته به خودش باز ميگردد، به درونش و از زخمهاي درونياش ميگويد كه زندگي او را چون موريانه خورده است. مخاطب زن نيز درواقع خودش است، چون زن ميداند كه شوهر نيمه جان وبه اغما رفتهاش، از دنياي پيرامون، حضور او و حرفهايي كه ميزند، بيخبر است.
نام بازيگران
-
گلشيفته فراهاني
-
حميد جاودان
-
مسيح مروت
-
حسينا بورقان
بي بي سي : سنگ صبور ساخته عتيق رحيمي كه بر اساس رمان پرفروش همين نويسنده ساخته شده، به تازگي در جشنواره هاي مختلف نظير تورنتو و لندن به نمايش درآمد و نمايش فيلم در ششمين دوره جشنواره ابوظبي با موفقيت گلشيفته فراهاني همراه بود؛ جايزه بهترين بازيگر زن در بخش افق هاي تازه( فيلم هاي اول و دوم كارگردانان) براي گلشيفته فراهاني بخاطر بازي در نقش زن افغاني كه شوهر مجاهدش در كما به سر مي برد و اين زن ناگفته هاي زندگي اش را بر بالين او باز مي گويد.
مصاحبه گلشيفته فراهاني:
در يكي از اين نمايشها گفتي كه كامل ترين فيلمت است.
گفتم سخت ترين فيلمي است كه تا بحال بازي كرده ام. شايد فيلمي است كه از همه فيلم هاي ديگر فشار بيشتري بر من وارد كرد براي در آوردن اين پرسوناژ.
در ابتداي فيلم فكر مي كنيم كه اين يك زن معصوم افغان است اما رفته رفته مي فهميم حتي بچه هايش هم از آن شوهرش نيستند. به نظرت اين شخصيت در طول فيلم تكامل پيدا مي كند يا اين كه ما كم كم او را مي شناسيم؟
اول اين كه بگوئيم در ابتدا معصوم است و بعد مي فهميم كه بچه ها هم مال شوهرش نيستند، كاملاً بر ضد اين فيلم است، براي اين كه فيلم مي گويد اين معصوميت كه شما فكرش را مي كنيد. . .
برداشت خودت از پايان فيلم چيست، چون يك نوع پايان باز است كه هم مي تواند تلخ باشد و هم شيرين. لبخندي روي لبت هست.
به هر حال زن زنده است و نمرده و اين براي من تلخ نيست. او رسيد به جايي كه مي خواست و نمرد. زنده است. اين براي من خيلي خوشايند است.
و يك عشق؟ چون پسر افغان هم آنجا حضور دارد.
فكر نمي كنم آينده اي براي اين دو شخصيت وجود داشته باشد. فكر نمي كنم اما اميدوارم برايشان ولي به هر حال اين زن ديگر آن زن سابق نخواهد بود.
نه منظورم معصوميت به تعبير كلاسيك و نزد عامه مردم است، نه از نظر من. . .
بله همان معصوميتي كه عامه مردم فكر مي كنند. فيلم مي گويد كه انسان ها در شرايط مختلف چه كارهايي مي توانند بكنند كه خود را از مخمصه هايي نجات بدهند و اين زن هم تنها كاري كه كرده اين است كه خودش را نجات داده. راه چاره پيدا كرده براي خودش تا اتفاقاتي كه براي عمه افتاده، براي او نيفتد... فكر مي كنم شخصيت اين زن تكامل پيدا مي كند چون مي تواند درباره اين مسائل حرف بزند، درباره چيزهايي كه هرگز نمي توانسته درباره آنها حرف بزند. سوال اساسي همان طور كه عتيق مي گويد در غرب «بودن يا نبودن» است و در شرق «گفتن يا نگفتن». غربي ها مي گويند To be or not to be و ما مي گوئيم To say or not to say. همه ما حرف هاي ناگفته اي داريم كه جرات زدنش را نداريم، براي اين كه فرهنگ ما همه اش درباره اين گفتن يا نگفتن است، براي اين كه بخاطر آن مي توانيم جان خودمان را از دست بدهيم. در غرب چه كسي براي گفتن مي تواند جانش را از دست بدهد؟ فقط مائيم كه بخاطر گفتن يك حرف مي رويم بالاي دار.